Letter From Tabriz

After Mohammad Ali Qajar who tried to roll back Constitutional Government in Iran whose aim was to establish the old order in Iran, failed and he had to leave Iran, the newly formed government in Iran faced many difficult problems. During this time Iran was in chaos. Iran was in the words of Morgan Shuster - an American employed to organize the Treasury much to Anglo-Russian dismay- being strangled by the colonial powers of Britain and Russia while different political factions resisted attempts to modernize Iran  Hassan Taghizadeh a firey cleric turned Modernist Revolutionary was in Tabriz in 1910 and he wrote a secret letter to his friend Ebrahim Hakimi who as the Finance Minster. I was aware of the letter but the year was not dated. It was difficult for me to decipher it until recently when I started editing my grandfather  AbdolHamid Hakimi's memoires. He describes a very harsh argument between his uncle Ebrahim Hakimi Hakim el Molk the  Finance Minister and the Minister of War Ahmad Ghavam Ghavam ol Saltaneh in an Iranian Cabinet meeting of 1910. Ghavam's father, who was in charge of the finances of the important Azarbiajan province in Iran had just been dismissed after Shuster discovered he was embezzling  the tax revenue of Azarbiajan. Ghavam ol Saltaneh and his brother Vossogh e Doleh ministers in the Cabinet were plotting against Shuster (see Shuster's book The Strangling of Persia). As a result of the above argument the prime minister Mirza Hossein Mostofi al Mamalek had to shuffle his Cabinet and replace the two ministers Ghavam and Hakimi. The latter allowed me to pinpoint the date namely 29th October 1910 and thus it was clear Taghizadeh's letter must have been in the same year because Taghizadeh alludes to the difficulties with the War Minister and his references to some of the events around this time as well as the above prime minister. 

The letter is a vivid glimpse into the difficulties of the Constitutionalists in Iran and the harsh struggle they faced in Iran against the old order and the utterly corrupt decadence of the Qajar period. Scroll down to see the letter in PDF Format. To download right and choose save as by clicking here.

نامه ای از تقی زاده به حکیم الملک در 1289

پدر بزرگم عبدالحمید حکیمی در خاطراتش واقعه ای را شرح میدهد که به محتویات این نامه معنی مهمی میدهد. خواندن این نامه را برای درک مشکلاتی که آزادیخواهان و میهن پرستان پس از ترک محمد علی قاجار برای نجات ایران داشتند روشن میکند.

پس ازمشروطیت، پدرم به خدمت دستگاه دولت درآمد و در دفتر وزارت جنگ به منشیگری مشغول شد.  در پیش آمدهای زمان « ویلیام شوستر » مستشار آمریکائی وزارت مالیه که منجر به برکناری «میرزا ابراهیم معتمد السلطنه » - پدر برادران « وثوق‌الدوله » و « قوام‌ السلطنه » به سبب سوءاستفادههای بیقاعده، از پیشکاری مالیه { مستوفی } آذربایجان برکنار شد[1]، درجلسۀ هیئت دولت بین وزیرمالیه ابراهیم حکیمی « حکیم الملک » و وزیر جنگ احمد قوام « قوام‌ السلطنه » مشاجرۀ زنندهای پیش آمد، که منجر به کناره گیری هر دو وزیر گردید[2] و پدر من هم از دفتر وزارت جنگ به دفتر وزیر وزارت معارف منتقل گردید. وی تا زمان درگذشت بهمین سمت باقی ماند.


 

[1] مورگان شوستر آمریكایی (210 و 214 The Strangling Of  Persia:) كه مستخدم مجلس دوم برای سروسامان دادن به وضعیت مالیه ایران بود در مور پدر قوام می نویسد:  در طرز تلقی وزیر خارجه وثوق الدوله و برادرش وزیر داخله قوام السلطنه من متوجه سردی مشخصی شدم، با اینكه این دو تا پیش ازین نسبت به من برخوردی دوستانه داشته بودند. این را به تبریز اعزام (Lecoffre) تغییر برخورد هنگامی رخ داد كه آنان دریافتند كه من آقای لُكُفر داشته بودم تا در مورد تقلبات و سوءاستفاده های مالی كه طی یك سال پیش از ورودم به تهران و از آن پس روی می داده بود تحقیق كند. در آمد های ایالت آذربایجان به مقدار یك میلیون تومان برآورد شده بود. با این همه، طی ماه‌ها پیش از آنكه من قبول مسؤولیت كنم، و طی تمام تابستانی كه من خزانه دار كل بودم، بنابر گفته ی پیشكار [آذربایجان] حتی یك شاهی هم برای دولت اخذ نشده بود. این امر از آن رو حائز اهمیت بود كه تابستان فصل خوبی برای جمع آوری مالیات هاست. از طریق اطلاعات خصوصی مطلع شدم كه مستوفی [آذربایجان] ثروتی برای خود به هم زده بود، و دولت مركزی در تهران، و از جمله خزانه دار كل، را به استهزا گرفته بود. اینكه او خود را در امان می دید شاید ازین رو بوده باشد كه وی پدر دو وزیر نامبرده بود: وثوق الدوله و قوام السطنه. اینكه ایشان، پس از اطلاع از مأموریت آقای لُكُفر به تبریز، ناگهان نسبت به من خصومت ورزیدند شاید از همان رو بوده باشد. در ایران دسیسه چینی آنقدر گسترده و منافع شخصی آنقدر بزرگ اند كه بسیار براحتی میتوان دید كه چگونه این دو وزیر حتی نسبت به قبول التیماتوم [ 1911 ] روسیه گرایشی مثبت بركنار كردن فوری آقای لُكُفر از خدمت نزد دولت  داشتند كه ...

[2] 6 آبان ماه 1289 برابر با 29 اکتبر1910 میرزا حسن مستوفی‌ مستوفیالممالک کابینه جدبد خود را به دلیل خروج این دو وزیر معرفی میکند.  روزشمار تاریخ باقرعلی